وبلاگ رسمی امیرحسین جمشیدی

هر روزم را بهتر از دیروزم خواهم ساخت

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیزینس_مدل» ثبت شده است

٣٨ شعار برتر تبلیغاتی از برندهای مدرن


ما در دوره ای زندگی می کنیم که برندهای کوچک و بزرگ از شعارهای تبلیغاتی برای پابرجایی برند خود استفاده می کنند.

 شعار تبلیغاتی هسته ی اصلی و زیر بنای برند می باشد.

شعارهای بسیاری، از شرکت های مختلف شنیده می شود اما بهترین شعارهای تبلیغاتی

 آن هایی هستند که به هسته اصلی برند اشاره دارند. در این مقاله برترین شعارهای تبلیغاتی را جمع آوری کردیم.

به نظر شما برترین شعار تبلیغاتی چگونه ارزیابی می گردد؟

چه چیزی شعار تبلیغاتی را خوب، متوسط و حتی ضعیف نشان می دهد؟

برترین شعارهای تبلیغاتی به درستی به بیان اینکه آن برند چیست؟

و چگونه می تواند در بازه زمانی کوتاهی به ذهن مشتری بنشیند گفته می شود.

در ادامه به معرفی شعارهای برتر تبلیغاتی از برندهای مدرن می پردازیم:

۱- فولکس واگن: کوچک فکر کنید.

۲- پورشه: جایگزینی نیست

۳- آستون مارتین: قدرت، زیبایی و روح.

۴- وال مارت: پول بیشتری ذخیره کنید، زندگی بهتری داشته باشید.

۵- ریبوک: من همانی هستم که هستم.

۶- نایک: فقط انجامش بده!

۷- آدیداس: غیر ممکن وجود نداره.

۸- مارک اند اسپنسر: حق همیشه و کاملاً با مشتری است.

۹- تری ام: نوآوری

۱۰- آی بی ام: راه حلی برای سیاره هوشمند.

۱۱- سونی: باورش کن.

۱۲- آی مکس: بزرگ فکر کن.

۱۳- دوپونت: معجزه دانش.

۱۴- انرگایزر: به مسیرت ادامه بده، ادامه بده، ادامه بده …

۱۵- پلی استیشن: در دنیای خود زندگی کنید، در دنیای ما بازی کنید.

۱۶- بلاگر: دکمه انتشار را فشار دهید.

۱۷- کانن: آن چیزی که ما اعتقاد داریم را ببینید.

۱۸- نیکون: در قلب تصویر

۱۹- کداک: لحظاتت را به اشتراک بذار، زندگی ات را به اشتراک بذار.

۲۰- فدکس: وقتی که هیچ فردایی نیست.

۲۱- دیزنی لند: شادترین نقطه ی روی زمین

۲۲- فورچن: برای افرادی که تغییر را رقم خواهند زد.

۲۳- مک دونالد: من عاشقشم!

۲۴- کوکاکولا: درب قوطی را باز کن تا سرحال شی.

۲۵- ام اند ام: در دهانتان آب می شود، نه در دستانتان.

۲۶- آژاکس: قوی تر از کثیفی.

۲۷- المپوس: دید شما آینده ی شماست.

۲۸- کلوین کالین: بین عشق و دیوانگی، وسواس است.

۲۹- ودافون: بیشتر از اکنون باشید.

۳۰- تگ هیور: موفقیت، یک بازی ذهنی است.

۳۱- لیوایز: کیفیت هرگز از مد نمی افتد.

۳۲- صلیب سرخ: بزرگترین تراژدی بی تفاوتی است.

۳۳- یلو پیج: به انگشتانتان اجازه بدهید، راه بروند

۳۴- کی. اف. سی: غذای عالی

۳۵- نوکیا: ارتباط دادن مردم

٣٦- بی ام دابیلیو: نهایت یک خودرو

٣٧-رونیکس:آخرین ابزاری که میخرید

٣٨-اپل:متفاوت بیاندیش



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین جمشیدی

مسئولیت اجتماعی برند

مسئولیت اجتماعی برند که به مسئولیت اجتماعی شرکتی (Corporate Social Responsibility) و مخفف CSR هم معروف است، معمولا به شرکت های بزرگ مرتبط می شود، نه کسب و کارهای کوچک اما از آنجایی که شرکتها در هر اندازه ای در حال یادگیری و انطباق سریع با شرایط محیطی هستند، مسئولیت اجتماعی در کسب و کار امروزه به امری ضروری بدل شده است. بیشتر صاحبان کسب و کارهای در حد متوسط عنوان کرده اند که به دنبال بهبود تعاملات اجتماعی خود، از طریق کمک به افراد جوان و نیازمند، هستند.

مسئولیت اجتماعی به عبارتی استراتژی برند هوشمند است. چراکه سبب می شود مشتریان به حمایت از برند برآمده و سهم بیشتری از کیف پول خود را به برند اختصاص دهند تا از این طریق در فعالیت های خیرخواهانه ی برند ،که ممکن است شامل حفاظت از محیط زیست، حقوق بشر، توسعه ی جوامع و بهبود زندگی کارکنان باشد، شرکت داشته باشند.

مزایای مسئولیت اجتماعی برند برای کسب و کارها

در عصر حاضر استفاده از مسئولیت اجتماعی برند دیگر به عنوان یک گزینه ی انتخابی مطرح نیست، کسب و کارها امروزه ضرورت این مود را درک کرده اند و سعی می کنند در کمپین های بازاریابی خود بخشی را به مسئولیت اجتماعی اختصاص دهند. در ادامه مهم ترین مزایا آن برشمرده شده اند :

  • شرکت ها چه از مسئولیت اجتماعی استفاده کنند و چه اینکار را نکنند، رشد خواهند کرد ؛ اما انجام مسئولیت اجتماعی شرکتی سبب می شود از روشهای گوناگون پاداش بگیرد. این پاداش علاوه بر جنبه های معنوی، عواید مادی زیادی را نیز نصیب شرکت می کند. چرا که پس از مدتی مصرف کنندگان نیز در رویداد شرکت می کنند.
  • انسان ها ذاتا تحت تاثیر احساسات شان هستند، و مطالعات اخیر حاکی از آن است که افراد در هنگام خرید آنی و متاثر از احساسات تصمیم گیری می کنند. بنابراین وقتی مسیولیت اجتماعی توسط شرکت ها صورت می گیرد، افراد از طریق قوه های حسی خود با برند درگیر شده و نام برند در بخش حسی مغز آنها جای می گیرد. و زین پس هنگام خرید به صورت ناخودآگاه نام آن را به خاطر می آورند.
  • پتانسیلی که فعالیت های مسولیت اجتماعی دارد آن است که این فعالیت ها اگر مقطعی نبوده و طبق برنامه ریزی مدونی پیش برود، جریانی را به راه می اندازد که آوازه و خبرهای مربوط به آن کم کم در همه جا نشر پیدا می کند. این اتفاق از دو جنبه برای شرکت ها مفید است :

اول تبلیغات توصیه ای (دهان به دهان) : وقتی شرکتی دست به اقدام نوع دوستانه و خیرخواهانه ای می زند، این اقدام هر چه بیشتر خاص و تاثیرگذار باشد، سبب می شود افراد بیشتر در مورد آن صحبت کنند. ممکن است این صحبت ها از افراد داخل کمپین شروع شود و کم کم به دوستان و آشنایان آنها منتقل شود اما با گذشت زمان و انجام فعالیت های بیشتر، طبیعتا افرادی بیشتری به صحبت در مورد فعالیت های برند می پردازند.

در چنین حالتی آنهایی که برند را می شناسند و از آن خرید می کنند به این انتخاب خود می بالند و با افتخار می گویندمن از مشتریان همیشگی ….(نام برند شما) هستم، آنهایی هم که آن را نشناسند به دنبال آن خواهند گشت تا بفهمند چه برندی پشت تمام این رویدادهای مهم و تاثیرگذار است و با شناخت این برند ممکن است بخواهند در فعالیت های آن مشارکت داشته باشند و نهایتاً به مشتری دائم این برند تبدیل شوند.

دوم روابط عمومی : تاثیر مهم بعدی که انجام کمپین های این چنینی دارند آن است که همیشه و از راه های گوناگونی در مورد آنها خبر سازی می شود. اگر موسسه ای که قصد همکاری با آن را داریم دارای روابط عمومی قوی ای باشد، از جانب آنها و بدون آنکه تلاش و هزینه ای بابت تبلیغات انجام دهیم ، نام برند ما به معرض نمایش درخواهد آمد و از طریق کانال های اطلاع رسانی همکاران خود معرفی می شویم. همچنین اگر فعالیت های مسئولیت اجتماعی دارای بازخوردهای وسیعی باشد به عنوان سوژه ی خبرگذاری ها در خواهیم آمد. هرچه فعالیت بزرگتر و اثرگذار تر باشد و بازخور قوی ای در جامعه داشته باشد، بالطبع خبرگذاری های بیشتری هم به واسطه ی خبررسانی در مورد رویدادی برند ما حامی و اجرا کننده ی آن بوده، خواهند گفت و خواهند نوشت .

  • شرکت های مختلف در موارد بسیاری به انجام مسئولیت های اجتماعی خود می پردازند. محیط زیست، دونیت یا کمک به خیریه ها، کارهای داوطلبانه، کارهای اخلاقی، این کمپانی ها از مسولیت اجتماعی استفاده می کنند چون این پتانسیل را دارد که افراد را با برند آنها درگیر کند و آنان را به تعامل با برند وادارد. چراکه تصاویر محصولات و قرعه کشی ها را همه می بینند و برایشان عادی است، اما وقتی متوجه می شوند مشکل کسی که نیازمند کمک بوده، حل شده احساس آرامش می کنند و شاید در دل خود از این برند تشکر کنند که به افراد نیازمند کمک کرده اند (چون ممکن است همیشه در آرزوی کمک به آنها بوده اند اما زمان یا امکان آن را نداشته اند)، در واقع این عمل برای آنها جالب توجه تر از قرعه کشی ای است که می دانند برنده ی آن نخواهند بود.

مسئولیت اجتماعی برند در سطح جهانی

برندهای بسیاری از مسئولیت اجتماعی استفاده می کنند. در زیر نام برخی از برندهای مطرح جهانی و نحوه ی فعالیت های مسئولیت اجتماعی آنها معرفی شده است :


  • Ben & Jerry (تولید کننده ی بستنی) برنامه های منعطف و سازنده ای را در قبال کشاورزانی که لبنیات را از آنها تهیه می کند، دارد. این شرکت تمام فعالیت های خیرخواهانه ی خود را در تبلیغاتش به نمایش می گذارد.
  • Starbucks برنامه ای دارد تحت آنکه مخاطبان را مطمئن کند در تمام فرآیند تولید همگام با محیط زیست پیش می رود.
  • کمپانی Toms که تولید کننده ی کفش است، به ازای خرید هر جفت کفش، یک جفت کفش به کودکان آفریقایی و محرومانی که کفش ندارند می دهد.
  • MC donalds عنوان کرده هرکس تا قبل از آماده شدن سفارشش اعلام کند کدام قسمت را نمیخورد، مک دونالد به اندازه ی هزینه ی آن قسمت به خیریه ها کمک می کند.
  • شرکت فیلیپس مسئولیت اجتماعی خود را بر پایه ی آگاه کردن کوکان از بهداشت و رعایت آن قرار داده و برنامه هایی را در این خصوص به اجرا در می آورد.
  • همچنین GOOGLE , BMW, DISNEY از جمله سرآمدان مسئولیت اجتماعی در حوزه های مختلف هستند . مثلا گوگل به دنبال رفع مشکلات مهاجران اروپایی است. BMW و DISNEY  نیز در حوزه ی حمایت از محیط زیست فعالیت دارند.
  • شرکت Apple برخی از محصولات خود را به رنگ قرمز با نام تجاری Red product تولید میکند که تمامی ارزش افزوده حاصل از فروش این محصولات صرف مبارزه با بیماری ایدز در جهان میشود،همچنین بسیاری از تولیدات مصرفی خود را تجزیه پذیر و سازگار با محیط زیست تولید میکند.

همانگونه که در مقاله به آن اشاره شد، فعالیت در حوزه ی مسئولیت اجتماعی دارای فوایدی زیادی برای برند است. اما لازم است در خصوص به کارگیری آن به چند نکته توجه کنیم، مهمترین اصل آن است که فعالیت های اجتماعی شما باید در راستای استراتژی بازاریابی شرکت و همچنین متناسب با جوهره ی برند باشد. مورد بعدی آن است که سعی کنید از برنامه های مسئولیت اجتماعی استفاده کنید که قابل ردگیری و دنباله دار  باشند، چراکه از این طریق قادر خواهید بود مخاطبانتان را در مدت زمان بیشتری با خود همراه کرده و از این طریق تعامل مشتریان با برند را افزایش دهید. در آخر به یاد داشته باشید مسئولیت اجتماعی برند بخش مهمی از جنبه های اخلاقی برند شما را تشکیل می دهد و اگر موارد اخلاقی را در این خصوص رعایت نکنید نتیجه ی مثبتی از آن دریافت نخواهید کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین جمشیدی

مقایسه هویت برند با تصویر برند

مقایسه هویت برند با تصویر برند

Brand Identity vs. Brand Image

هویت برند

تصویر برند

هویت برند از منبع اصلی و خود شرکت سرچشمه می‌گیرد تصویر برند توسط مصرف‌کننده یا دریافت‌کننده کالا ادراک می‌شود.
پیام برند با هویت برند گره‌خورده است. پیام برند در قالب تصویر برند توسط مصرف‌کننده گشوده می‌شود.
معنای کلی هویت برند این است شما واقعا که هستید؟ معنای کلی تصویر برند این است که بازار چگونه شما را درک کرده است؟
طبیعت آن ماده‌گرا یا استراتژیک است طبیعت آن ظاهرگرا یا تاکتیکی است
هویت برند نماد حقیقت بنگاه است تصویر برند نماد ادراک مصرف‌کنندگان است.
هویت برند نمایانگر آرمان و مقصود شماست تصویر برند نمایانگر دیدگاه دیگران است
پایدار است سطحی است
هویت برند به دنبال آینده است تصویر برند به دنبال گذشته است
هویت تاثیرگذار است تصویر تأثیرپذیر است
حاکی از آن است “که کجا می‌خواهید قرار بگیرید” حاکی از آنچه دارید است
تمام وعده یک شرکت به مصرف‌کنندگان است تمام ادراک مصرف‌کنندگان در مورد برند است

تمرکز بر شکل‌گیری هویت برند ، تصویر برند را به دنبال خواهد داشت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین جمشیدی

Brand image

تصویر برند دیدگاه فعلی مشتریان در مورد یک نام تجاری است.

می‌توان تصویر برند را به عنوان یک مجموعه منحصربه‌فرد از ارتباط بین ذهنیات مشتریان هدف تعریف کرد. حاکی از آن است  که نام تجاری در حال حاضر چه ویژگی‌هایی دارد. این مجموعه‌ای از باورها در مورد یک نام تجاری خاص است. به طور خلاصه، می‌توان گفت چیزی جز ادراک مصرف‌کنندگان در مورد محصول نیست. این شیوه‌ای است که یک نام تجاری خاص در بازار جایگاه یافته است. تصویر نام تجاری انتقال ارزش عاطفی است  نه فقط یک تصویر ذهنی. تصویر نام تجاری چیزی جز شخصیت یک سازمان نیست. به نوعی مجموعه ارتباطات و مشاهدات یک سازمان توسط افراد خارجی است. تصویر برند باید ماموریت سازمان و چشم‌انداز آن را برای همه برجسته نماید. عناصر اصلی یک تصویر برند مثبت عبارت‌اند از لوگوی منحصربه‌فرد که منعکس‌کننده تصویر سازمان باشد، شعاری که کسب‌وکار سازمان را مختصرا توصیف کند و علامت برند که دربردارنده ارزش‌های کلیدی است.

  • تصویر برند یک عقیده کلی در ذهن مصرف‌کنندگان است که تمام منابع در شکل‌گیری آن نقش داشته‌اند. مصرف‌کنندگان ارتباطات مختلف با نام تجاری برقرار می‌کنند و بر اساس این ارتباطات، تصویر برند را شکل می‌دهند. تصویر برند بر اساس برداشت شخصی افراد شکل می‌گیرد. ولوو با ایمنی همراه است. تویوتا با اطمینان همراه است.
  • ایده پشت تصویر برند این است که مصرف‌کننده تنها محصول یا خدماتی را خریداری نمی‌کند بلکه تصویر مرتبط با آن محصول یا خدمات را نیز دریافت می‌کند. تصاویر نام تجاری باید مثبت، منحصربه‌فرد و آنی باشند. تصاویر برند می‌تواند با استفاده از ارتباطات برند مانند تبلیغات، بسته‌بندی، شعار و دیگر ابزار تبلیغاتی، و غیره  پررنگ‌تر شود.
  • تصویر برند سبب انتقال ویژگی‌های  محصول به مشتریان به شیوه‌ای منحصربه‌فرد و متفاوت از رقبا است. تصویر برند متشکل از مجموعه‌های مختلف در ذهن مصرف‌کنندگان از جمله مزایا و ویژگی‌ها است. ویژگی برند ارتباطات کاربردی و ذهنی است که مشتریان با برند دارند که می‌توانند عینی و یا مفهومی باشند. مزایا منطق تصمیم‌گیری برای خرید است. سه نوع مزیت وجود دارد: مزایای کاربردی – چه کاری را بهتر از دیگران انجام می‌دهید؟ مزایای احساسی – چگونه احساس بهتری در من ایجاد می‌کنید؟ مزایای منطقی / پشتیبانی – چرا به شما بیش از دیگران ایمان‌دارم؟ ویژگی برند ارزیابی کلی مصرف‌کنندگان از یک نام تجاری است.
  • تصویر برند خلق نشده است بلکه خودبه‌خود شکل‌گرفته. تصویر برند شامل جذابیت محصولات، سهولت استفاده، قابلیت، شهرت، و ارزش کلی است. تصویر برند در واقع محتوای برند است. زمانی که مصرف‌کنندگان محصولی را خریداری می‌کنند، آن‌ها تصویر آن را نیز می‌خرند. تصویر برند بازخورد عینی و ذهنی  مصرف‌کنندگان زمان خرید محصول است. تصویر برند مثبت فراتر از انتظارات مشتریان عمل می‌کند. تصویر برند مثبت باعث افزایش حسن نیت و ارزش برند یک سازمان است.

به‌طور خلاصه، “تصویر برند” برداشت اصلی مشتری درباره برند است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین جمشیدی

تعریف مارکتینگ پلن


طرح بازاریابی 

(Marketing Plan)

شروع فعالیت‌های تولیدی و سرمایه‌گذاری همیشه با مطالعه و برنامه‌ریزی علمی همراه است. در شرکتهای بزرگ قبل از شروع عملیات تولید، گروه تحقیقات و بازاریابی برای امکان سنجی در مورد مقبولیت کالا و نیاز بازار فعالیتهای خود را آغاز می‌کند.
شروع فعالیت‌های تولیدی و سرمایه‌گذاری همیشه با مطالعه و برنامه‌ریزی علمی همراه است. در شرکتهای بزرگ قبل از شروع عملیات تولید، گروه تحقیقات و بازاریابی برای امکان سنجی در مورد مقبولیت کالا و نیاز بازار فعالیتهای خود را آغاز می‌کند. همچنین در شرایطی که کالاهای تولید شده، فروش نمی‌روند و یا در رقابت با کالاهای مشابه، از بازار مناسبی برخوردار نیستند لازم است تا گروه تحقیقات و بازاریابی وارد عمل شده و برنامه ریزی ها و مطالعات لازم را برای دست یابی به اطلاعاتی در مورد موقعیت بازار و کالا انجام دهد. تمامی فعالیت‌های گروهی و انفرادی برای بازاریابی یک کالا باید حساب شده و در قالب‌های مشخصی تدوین شود و فعالیت‌های بدون مطالعه و برنامه‌ریزی باید حذف گردد. برای این منظور در بازاریابی هر کالا باید برنامه مربوط به آن کالا را با دقت و مطالعه فراوان تهیه کرد و در اختیار مدیران گذاشت تا تصمیم گیری های لازم را بر اساس آن انجام دهند.
طرح یا برنامه بازاریابی یکی از بخش‌های مهم طرح کسب و کار (Business Plan) به شمار می‌آید. از این رو فرایند برنامه‌ریزی بازاریابی بخش مهمی از فرایند برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی سازمانها تلقی می‌شود. طرح بازاریابی اهداف بازاریابی را تعیین می‌کند و راهبردهای دستیابی به آنها را پیشنهاد می دهد. البته نباید فراموش کرد که این طرح تمام اهداف و راهبردهای سازمان را دربر نمی‌گیرد.
● طرح بازاریابی چیست ؟
اصطلاح طرح بازاریابی برای تشریح روش‌های به کارگیری منابع بازاریابی برای رسیدن به اهداف بازاریابی به کار می‌رود. تقسیم بندی بازار، شناخت جایگاه بازار، پیش بینی اندازه بازار و برنامه‌ریزی سهم عملی بازار در مفهوم طرح بازاریابی جای می‌گیرند.
● مزایای طرح بازاریابی
طرح بازاریابی مزیتهای قابل توجهی برای سازمانها و شرکتها ایجاد خواهد نمود. برخی از این مزایا عبارتند از:
۱) استفاده بهتر از منابع شرکت
۲) شناخت فرصتهای بازاریابی
۳) تقویت روحیه جمعی
۴) تثبیت هویت سازمانی
۵) کمک به سازمان در دستیابی به اهداف
● ساختار طرح بازاریابی
چهارچوب کلی نوشتن یک طرح بازاریابی از ساختار زیر تبعیت می‌کند و محتوای آن نیز بر اساس برآوردها و مطالعات انجام شده تغییر خواهد کرد.
▪ خلاصه مدیریتی
این بخش شامل اطلاعاتی جامع و سطح بالا از برنامه بازاریابی است که در اختیار مدیران قرار می‌گیرد و آنها را به مطالعه جزییات طرح راغب می‌سازد. از آنجاکه غالب مدیران همواره دچار کمبود وقت هستند، طرح بازاریابی را با عجله و نگاهی گذرا بررسی می‌کنند و در نتیجه ممکن است پیام و منظور اصلی طرح را به روشنی درک نکنند. ازاینرو لازم است چکیده کاملی از طرح را در یک و حداکثر دو صفحه تهیه کرده و در چند خط پایانی نیز اطلاعات مربوط به مسائل مالی مورد نیاز متذکر گردد. این خلاصه به عنوان یک ابزار ارتباطی برای کارمندان و مشتریان بالقوه که می‌خواهند از ذهنیات و اندیشه ما آگاه شوند از اهمیت زیادی برخوردار است.
▪ تحلیل موقعیت
یکی از بخش‌های مهم و برجسته در یک طرح بازاریابی تحلیل موقعیت است که از جنبه‌های مختلف تهیه و ارائه می‌شود. تحلیل شرکت، تحلیل مشتری، تحلیل رقبا، تحلیل همکاران، تحلیل محیط و تحلیل SWOT از جمله تحلیل‌های است که در این بخش می‌بایست صورت پذیرند. SWOT نوعی تجزیه و تحلیل سازمانی است که سازمانها را قادر می‌سازد منابع داخلی خود را در دوره‌های قدرت و ضعف تجزیه و تحلیل کرده و آنها را در برابر محیط خارجی در دوره‌های فرصت‌ها و تهدیدها با هم هماهنگ کنند.
▪ بخش بندی بازار
در این قسمت بر اساس اولویت‌های مختلف، نسبت به بخش‌بندی بازار اقدام می‌شود. اطلاعات مروبط به هر یک از این بخش‌ها بر اساس مواردی مانند درصد فروش، نیازهای بازار، نحوه مصرف، نحوه دسترسی و میزان حساسیت به قیمت، استخراج می‌گردد.
▪ راهبردهای بازاریابی تناوبی
این قسمت از کار با تهیه لیستی از پیشنهادهای مختلف قبل از رسیدن به راهبرد نهایی همراه است. برای این کار باید اولویت‌هایی را تعیین کرد. اولویت‌ها شامل تخفیف در قیمت محصولات، نحوه بازآفرینی نام تجاری، موقعیت‌یابی بوسیله جایزه دادن، محصولات با ارزش و… می‌باشد.
▪ راهبردهای گزینش شده بازاریابی
در این قسمت باید به علل گزینش یک راهبرد خاص بپردازیم. برای این منظور می‌بایست شاخص‌های بازاریابی مختلط که شامل محصول، قیمت، توزیع و ترویج است مورد توجه قرار گیرند.
۱) محصول: مباحث مربوط به محصول باید در مورد مزایای استفاده از محصول باشد و به تشریح مواردی از قبیل نام تجاری کالا، کیفیت، خدمات پس از فروش و … بپردازد.
۲) قیمت: بحث در مورد راهبردهای قیمت شامل متغیرهای لیست قیمت، تخفیفها، شرایط پرداخت و … می‌شود.
۳) توزیع: موارد مربوط به توزیع شامل کانالهای مختلف توزیع، واسطه‌ها، امور لجستیک شامل جابجایی، انبار و پیگیری سفارشات است.
۴) ترویج: شامل فعالیتهای مربوط به روابط عمومی، برنامه‌های تبلیغاتی، فروش شخصی و … می‌باشد.
● برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلند مدت
در این قسمت بر اساس مراحل بالا برای پیاده‌سازی طرح، برنامه‌ریزی و زمان‌بندی‌های لازم صورت گرفته و زمان دست‌یابی به هر یک از اهداف تعیین شده ذکر می‌گردد.
● نتیجه
بخش پایانی شامل خلاصه‌ای است از مطالب تهیه شده در بخشهای قبل که بیان کننده نتایج طرح است. از جلمه موارد مربوط به این بخش می‌توان ضمیمه‌ها، آمار و برآوردهای بازار، جداول، سود و … را نام برد
منبع : مجله اینترنتی ویستا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین جمشیدی

بیزینس پلن چیست و چگونه می‌توان آن را طراحی کرد؟ (بخش اوّل)

بیزینس پلن چیست و چگونه میتوان آن را طراحی کرد؟

46411.jpg


اگر برای شروع کسبوکارتان با کسی مشورت کنید ممکن است به شما توصیه کند: «اول بیزینس پلن کارت را طراحی کناما بیزینس پلن چیست؟ بیزینس پلن که آن را به «طرح کسبوکار» ترجمه میکنند به منظور کمک به شما برای رسیدن به اهداف کسبوکارتان طراحی میشود. وقتی طرح کسبوکار را به صورت شفاف و متقاعدکننده تنظیم کنید، در هر مرحله از کار تمرکزتان را برای رسیدن به اهداف فردی و مالی هدایت خواهد کرد. یک بیزینس پلن خوب همچنین میتواند افراد و سازمانهایی مانند بانکها را به سرمایهگذاری در کسبوکار شما ترغیب کند. در این نوشته طی سه بخش کلی به این سؤال جواب میدهیم که بیزینس پلن چیست و چگونه میتوان آن را به درستی طراحی کرد.





بخش اول: انجام کارهای لازم

۱. تحلیل بازارهای بالقوه برای کسبوکار شما

بررسی کنید که کدام بخش از بازار (محلی و/یا جهانی) به دنبال استفاده از محصول یا خدمت شما خواهند بود. برای پیدا کردن جواب این سؤال حدس و گمان کافی نیست و باید تحقیقاتی صحیح و هوشمندانه انجام بدهید. باید اطلاعات موجودِ به دست آمده از مشاهدات و تحقیقات دیگران را تحلیل کنید و آن را در کنار اطلاعاتی قرار بدهید که حاصل مشاهدات و روشهای جستوجوی خودتان هستند.

در تحقیقات خود موارد زیر را بررسی کنید:

  • آیا بازار مناسبی برای این محصول یا خدمت وجود دارد؟
  • مشتریان بالقوهی شما در چه محدودهی سنیای قرار دارند؟
  • آیا محصول یا خدمت شما برای گروه اقتصادی یا قومیِ خاصی جذاب است؟
  • آیا فقط افراد متموّل میتوانند از پس پرداخت هزینهی محصولتان بربیایند؟
  • آیا مشتری ایدهآل شما در منطقه یا محلههای خاصی زندگی میکند؟

۲. مشخص کردن اندازهی کسبوکار

business-plan-target-market.jpg

آنچه در این مرحله اهمیت دارد این است که تا حد امکان بازار و محصولتان را به طور صریح مشخص کنید. برای مثال اگر قرار است صابون تولید کنید، شاید فکر کنید که هر بدن آلودهای به محصول شما نیاز خواهد داشت، اما شما نمیتوانید بازار هدف اولیهی خود را جمعیت ساکن روی زمین در نظر بگیرید. حتی وقتی محصولی تولید میکنید که مانند صابون تا این حد کاربرد جهانی دارد، همچنان لازم است در قدم اول گروه مشتریانی را انتخاب کنید که کوچکتر و هدفگذاریشدهتر باشند. مثلا کودکان زیر هشت سال که ممکن است صابون با رایحهی آدامس بادکنکی را دوست داشته باشند، یا مثلا صابونی مخصوص مکانیکها. با این کار میتوانید روی اطلاعات جمعیتشناختی افراد تحلیلی ویژه داشته باشید.

  • در هر یک از جمعیتهای مورد نظر چند مکانیک هست که به صابون احتیاج داشته باشد؟
  • در ایران چند کودک زیر هشت سال وجود دارد؟
  • این تعداد افراد ماهانه یا سالانه چه تعداد صابون مصرف میکنند؟
  • چه تعداد تولیدکنندهی صابون همین حالا از بازار صابون سهمی در اختیار دارند؟
  • اندازهی کسبوکار رقبای آیندهی شما چیست؟

۳. نیازهای اولیهی شرکتتان را تعیین کنید

برای شروع به چه نیاز دارید؟ چه بخواهید شرکتی را با ۳۰۰ کارمندش بخرید و چه بخواهید با افزودن یک خط تلفن به میز کار منزلتان شرکت خودتان را تأسیس کنید، باید فهرستی از آنچه نیاز دارید تهیه کنید. برخی از موارد فهرست شما ممکن است مواد قابللمس مانند ۵۰۰ پوشهی بایگانی و یک قفسهی بزرگ باشد که آنها را در آنجا انبار کنید. اما برخی از موارد ملموس نیستند مانند مقدار زمانی که باید برای طراحی محصول یا انجام تحقیق دربارهی مشتریان بالقوه صرف کنید.

۴. تهیهی نمونهی محصول

اگر خواسته باشید تله موشی بهتر از انواع موجود بسازید، شاید با بطری استفاده شدهی آب معدنی و گیرههای کاغذ که خمشان کردهاید یک نمونهی اولیه از محصولتان ساخته باشید، اما برای جلب سرمایهگذاران، به مدلی مستحکمتر و جذابتر احتیاج دارید. تله موش شما دقیقا چه شکلی دارد؟ به چه موادی برای ساخت آن احتیاج دارید؟ آیا به پول نیاز دارید تا با تحقیق و توسعه (research and development) برای اصلاح سازهی بطری و گیرهی کاغذ خود، کاری انجام بدهید؟ آیا باید مهندسی را استخدام کنید که طرح صحیح محصول را برای تولید بکشد؟ آیا باید این ابداع را ثبت کنید؟ آیا باید استاندارهای ایمنی ادارات دولتی مربوط را برای ساخت تله موش بررسی کنید؟

۵. مکانهای ممکن برای راهاندازی کسبوکار آیندهتان را بررسی کنید

اگر میخواهید رستوران باز کنید با آژانسهای املاک محدودهی مکان مورد نظر تماس بگیرید و به فضاهای خرده فروشی آن محله سر بزنید. جدولی از گرانترین و ارزانترین جاها بر حسب منطقه و متراژ آن تهیه کنید. سپس محاسبه کنید که به چه میزان فضا احتیاج دارید و چه مقدار پول میتوانید به اجاره اختصاص بدهید.

۶. هزینهی استارتاپ خود را تخمین بزنید

business-plan-analyzing-costs.jpg

فهرست تمام موارد ملموس و غیر از آن را که برای سر پا نگه داشتن استارتاپتان به آن نیاز دارید فراهم کنید. چه هزینهی خرید کامپیوترهای پیشرفته باشد یا راهاندازی یک خط تلفن جدید، مجموع هزینهی تخمینیِ تمام موارد فهرست معادل با هزینهی استارتاپ شما خواهد بود. اگر در تخمینهای شما موردی وجود دارد که هزینهای نامعقول به دنبال دارد، به دنبال جایگزینی برای آن بگردید. اما به یاد داشته باشید که بهتر است هر موردی را که واقعا به آن احتیاج دارید همراه با تخمینی معقولانه از هزینهی آن در فهرست ذکر کنید تا پول کم نیاورید یا در بازپرداخت وام دچار مشکل نشوید. در تخمین هزینهها صادقانه و محافظهکارانه عمل کنید اما در عین حال خوشبین باشید.

  • در ابتدای کار به دنبال بهترینها نباشید. میتوانید از تزئینات پرهزینهی یک شرکتِ باسابقه صرف نظر کنید و در ابتدای کار به ملزومات اولیه بچسبید. چیزی را بخرید که استطاعت آن را دارید، برایتان کار میکند و واقعا به آن نیاز دارید؛ غیرضروریها را نخرید.

۷. خودتان را جای سرمایهگذاران احتمالی بگذارید

از خودتان بپرسید: «اگر میخواستم x ریال روی یک ایده یا مفهوم، یا حتی یک محصول، سرمایهگذاری کنم، انتظار داشتم چه اطلاعاتی در اختیارم قرار بگیرد؟» سپس تا جایی که امکان دارد اطلاعات به دردبخور و معتبر را جمعآوری کنید. بر حسب محصول یا ایدهای که دارید ممکن است لازم باشد برای دستیابی به اطلاعات مرتبط تحقیقات گسترده و دشواری را انجام بدهید.

  • اگر متوجه شدید که برخی، یا حتی تمامِ ایدههایتان توسط بازار تأمین شده خودتان را نبازید. از این واقعیت چشم نپوشید، در عوض روی آن کار کنید. آیا هنوز میتوانید کار یا محصول بهتری به نسبت رقبا ارائه بدهید؟ در موارد بسیاری این کار امکانپذیر است، شما بازار را به خوبی شناختهاید و میدانید که چطور میتوانید از راهی که رقبا آن را پیش نگرفتهاند ارزشی تازه بیافرینید. در موارد دیگر ممکن است نیاز باشد که دامنهی تمرکزتان را به نسبت رقبایی که دارید، محدودتر یا گستردهتر کنید.

۸. سرمایهگذاران احتمالی را مشخص کنید

بانکها و دیگر منابع تأمین مالی به خاطر چشم و ابروی افرادی که ایده‌‌های جالب تجاری دارند به آنها وام نمیدهند! آنها از دستورالعملهای مشخصی برای تخمین و مدیریت ریسک استفاده میکنند تا مطمئن شوند با سرمایهگذاری در کسبوکار شما سود میکنند. وامدهندگان معمولا برای وام دادن به شما به سرمایه، ظرفیت، وثیقه، شرایط و صفات اختصاصی یک کسبوکار توجه میکنند. لازم است پیش از جستوجو برای سرمایهگذار تمام این موارد را به خوبی پوشش داده باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین جمشیدی

بیزینس پلن چیست و چگونه می‌توان آن را طراحی کرد؟ (بخش دوم)

 ساختار دادن به کسبوکار

۱. شرکتتان را تعریف کنید

تا وقتی مطمئن نشده باشید که دلیل وجود شرکتتان چیست طرح کسبوکار کمکی به شما نمیکند. قرار است چه کاری برای دیگران انجام بدهید؟ خدمتی یا محصولی که فراهم یا تولید میکنید چیست؟ تمام نیازهای به خصوصی را که شرکت شما تأمین خواهد کرد یادداشت کنید. سرمایهگذاران احتمالی نیاز دارند مطمئن بشوند که کسبوکار شما در بازار برای آدمهایی که قرار است از محصول یا خدماتتان استفاده کنند مفید و قابل عرضه است. بنابراین روی نیازهای خارج سازمان که شرکت پاسخگوی آنهاست متمرکز شوید.

محصول یا خدمت شما چگونه زندگی مشتریان را بهبود خواهد داد؟ ارزانتر، امنتر یا کاراتر است؟ آیا رستوران شما با فراهم کردن طعمهای تازه غذاهایی مدهوش کننده به مشتری ارائه میدهد؟ آیا تله موشهای جدید شما به مردم امکان میدهد بدون احساس انزجار شدید موشها را به دام بیندازند؟ آیا صابونهای شما که رایحهی آدامس بادکنکی دارند بچهها را با موفقیت به پذیرش حمام شبانه ترغیب میکنند؟

mouse-trap.jpg

۲. استراتژی برنده را انتخاب کنید

زمانی که مزیت رقابتیای را که شرکتتان فراهم میکند پایهریزی کردید قادر خواهید بود بهترین استراتژی را برای دستیابی به هدفتان انتخاب کنید. خدمت یا محصولتان را چطور متمایز خواهید کرد؟ گرچه میلیونها نوع کسبوکار وجود دارند چند استراتژی عمده هست که میتواند هر تجارتی را به موفقیت برساند. اولین گام برای انتخاب استراتژی کارآمد این است که برای محصول یا خدمتی که ارائه میدهید مزیتی رقابتی داشته باشید.

  • مزیت رقابتی شما میتواند شامل طراحی ویژگیهایی خاص باشد که در محصولات رقیب وجود ندارند؛ میتواند شامل ویژگیهای خدمت رسانی برتر به مشتریان مانند تحویل سریعتر، قیمت کمتر یا فروشندگانی باملاحظهتر باشد.
  • در حالی که بسیاری از شرکتها به خودشان اطمینان دارند، شرکت شما میتواند با ساختن تجربهای فراتر از حد متوسط انتظاراتِ مشتریان از آن شرکتها پیشی بگیرد، و کسی نیست که معتقد باشد اینها استراتژیهای برنده نیستند. حتی زمانی که محصول یا خدمات شما همین حالا جایگاه خود را پیدا کردهاند، ممکن است بخواهید روی ساختن تصویر و برندی از کسبوکارتان کار کنید که به کیفیت استثنایی شهرت داشته باشد.

۳. شرکتتان را طراحی کنید

برنامهای برای استخدام و سازماندهی نیروی کارتان بریزید. با توجه به اینکه در این مرحله میدانید شرکت شما چه ماهیتی دارد احتمالا میتوانید تعداد افراد و مهارتهایی که برای راهاندازی و سرپا نگهداشتن کسبوکارتان نیاز دارید بهخوبی تخمین بزنید.

  • به یاد داشته باشید که برنامهریزیهای اولیه به موازات گسترش کسبوکارتان بدون شک تغییر خواهند کرد. ممکن است برای سرپرستی کارکنان رو به افزایشتان نیاز به استخدام مدیران بیشتری داشته باشید یا لازم باشد بخش دیگری راه بیندازید که پاسخگوی نیازهای تازهی مشتریان است. پیشبینی رشد و توسعهی شرکت شما باید در طرح کسبوکارتان لحاظ بشود، اما نیاز نیست تمرکز اصلیتان را به آن اختصاص بدهید. فعلا، قرار است از جلب کمکهای لازم برای شروع کسبوکارتان اطمینان پیدا کنید و منابع تأمین مالیتان را نسبت به سودده بودن کسبوکار اقناع کنید.

۴. به مسائل عملی راهاندازی یک کسبوکار توجه داشته باشید

business-plan-Consider-the-practical-issues.jpg

به نقش خودتان به عنوان یک مدیر یا رهبر یک کسبوکار فکر کنید. همچنان که به استخدام و سازماندهی نیروی انسانی خود فکر میکنید، در همان زمان باید با اشتیاق یا توانایی خودتان به عنوان یک رئیس خوب روبهرو شوید. دربارهی چگونگی مدیریت حقوق کارکنان، برای مثال حقوق، دستمزد، بیمه و مزایای بازنشستگی تصمیم بگیرید، همچنین دانش خود را دربارهی مسائل مرتبط با مالیات بسنجید.

  • سرمایهگذاران مایلاند بدانند آیا میتوانید کسبوکارتان را اداره کنید؟ آیا باید مدیران باتجربه را در بدو امر به کار بگیرید؟ آیا تعدادی از کارکنان سابق شرکتی که خریداری کردهاید را نگه میدارید یا قصد دارید با افرادی کاملا جدید کار را شروع کنید؟ و از کجا میخواهید این کارکنان بالقوه را استخدام کنید؟
  • تأمین کنندگان مالی همچنین میخواهند بدانند هر یک از شرکای شما انتظار دارند در کنار شما کار بکنند یا تعهدات آنها صرفا مالی است. طرح کسبوکار شما باید شرح وظایف و نقشهای حیاتی مدیریت در سازمان را تصریح کند. پُستهایی مانند ریاست، نائب رئیس، مدیر ارشد مالی و مدیران بخشها باید تعریف بشوند و مشخص باشد که هرشخص باید به چه کسی دربارهی مسئولیتی که بر عهده دارد گزارش بدهد.

۵. برنامهای برای بازاریابی طراحی کنید

یکی از کوتاهیهای متداول در بین کارآفرینان این است که شرح دقیقی از نحوهی دسترسی به مشتریان و معرفی محصول به آنها فراهم نمیکنند. شما نمیتوانید سرمایهگذاران احتمالی، کارکنان و شرکا را برای موفقیتِ طرح کسبوکارتان اقناع کنید مگر اینکه روشهای کارامد و حاصل از تحقیقات را برای برقراری ارتباط با مصرفکنندگان به آنها ارائه کنید و این اطمینان را در آنها به وجود بیاورید که وقتی به مصرفکنندگان احتمالی دسترسی پیدا کردید میتوانید آنها را قانع کنید که خدمت یا محصول شما را بخرند.

  • ببینید چطور میخواهید به مصرفکنندگان دسترسی پیدا کنید. چطور آنها را قانع میکنید که محصول شما ارزش بیشتر، متناسبتر، مفیدتر وبرای مصرفکنندگان محصولات شرکتهای رقیب فراهم میکند؟ اگر در حال حاضر رقیبی وجود ندارد هدف و نیازی را که به محصول یا خدمتتان وجود دارد چطور به مصرفکنندگان احتمالیِ آن معرفی میکنید؟
  • از چه تبلیغات و استراتژیهای ترفیع بازاریابی استفاده خواهید کرد؟ برای مثال پیشنهاد ویژهی «یکی بخرید دوتا ببرید» میدهید یا در همان محصولی که مخصوص گروه کودکان تولید کردهاید کوپنهای رایگان میگذارید؟ از کجا میتوانید به آمار بالاترین تراکم مربوط به کودکان زیر هشت سال یا هر گروهی که بازار هدف شما را تشکیل میدهند دست پیدا کنید؟

۶. اقدامات فروش منعطفی داشته باشید

عبارت «فروش» شامل تمام مسائل پیرامون برقراری ارتباط با مصرفکنندگان واقعی پس از مرحلهای است که از طریق کمپین تبلیغاتی توانستهاید ارتباط اولیه را با آنها برقرار کنید. به طور خلاصه، این بخش از طرح کسبوکار شما به این مسئله میپردازد که قرار است از چه روشی مصرفکنندگان را به محصول یا خدمتتان جذب کنید.

  • نگرش اصلی شما در اینجا چیست؟ ساختن یک رابطهی طولانی مدت با مشتریان محدود اما اصلی یا افزایش تعداد مشتریان به تعداد زیادی خریدار کوتاهمدت؟

بخش سوم: نوشتن طرح کسبوکار

۱. تمام اطلاعات مربوط به کسبوکارتان را سازماندهی کنید

business-plan-analyze-data.jpg

این کار را با نوشتن عنوان سرفصلها و قرار دادن اطلاعات متناسب با آن تیتر آغاز کنید. تقسیم مؤثر رویکرد منحصر به فرد کسبوکار شما به هر یک از این سرفصلها طرح کسبوکارتان را به شکلی که برای سرمایهگذاران مناسب است سازمان میدهد:

  • صفحهی عنوان و صفحات فهرست مطالب.
  • چکیدهی اجرایی: چشمانداز شرکت را معلوم میکنید.
  • توصیف کلی شرکت: مروری بر شرکت و خدماتی که به بازار هدفاش ارائه میکند فراهم میآورید.
  • محصول و خدمات: با ذکر جزئیات، محصول یا خدمت خاص خود را تشریح میکنید.
  • برنامهی بازاریابی: شرح میدهید که چگونه میخواهید محصول یا خدماتتان را به مشتریان عرضه کنید.
  • برنامهی اجرایی: معلوم میکنید که برنامهی کاری روزانهی کسبوکار به چه صورت است.
  • مدیریت و سازماندهی: ساختار سازمان و فلسفهای را که تحت آن عمل خواهد کرد معلوم میکنید.
  • برنامهی مالی: الگوی عملکردهای مالی کسبوکار و خواستههایتان را از سرمایهگذاران مشخص میکنید.

۲. نوشتن چکیدهی اجرایی را به انتهای نگارش موکول کنید

چکیدهی اجرایی در اصل جاذبهی بزرگی است که برای سرمایهگذاران یا به واقع هر کسی فراهم میکنید که طرح کسبوکار شما را میخواند، در چکیدهی اجرایی باید به صورت خلاصه بیان کنید که چه نکتهی قابلملاحظهای دربارهی مدل کسبوکار شما و محصولتان وجود دارد. در اینجا کمتر به جزئیات اجرایی و بیشتر به چشمانداز کلی شرکت و مسیری که به سمت آن میرود بپردازید.

۳. تمام اطلاعات را گردآوری و پیشنویسهای متعددی تهیه کنید

شما تمام تحقیقات دشواری را که لازم بوده است انجام دادهاید، دربارهی ماهیت شرکتتان تصمیم گرفتهاید، هدفگذاری و برنامهی فروش مناسبی برای محصول یا خدمتتان در نظر گرفتهاید؛ حالا زمان آن فرا رسیده است که طرح کسبوکارتان را یکپارچه کنید و تمام افکار، تحقیقات و گامهای دشواری را که برداشتهاید در یک توصیف جامع از ساختار و خدمتتان ابراز کنید.

  • در ابتدا درگیر نشانهگذاری و دستورزبان نشوید. در این مرحله تنها دغدغه‌‌ی شما باید این باشد که ایدههایتان را روی کاغذ بیاورید. زمانی که به فرم کلی طرح کسبوکارتان دست یافتید میتوانید برای ویرایش و تصحیح اشکالات وقت صرف کنید. طرح کسبوکارتان را به فرد دیگری بدهید تا آن را با دقت بخواند و به نظرات آنها راجع به متن اعتنا کنید.

۴. خودتان و کسبوکارتان را عرضه کنید

طرح کسبوکار با این هدف تنظیم میشود که به شما کمک کند خودتان را به بهترین شکل ممکن معرفی کنید. استعدادها، تجربیات و اشتیاق شما که با خود به کسبوکارتان میآورید منحصر به فرد هستند و برخی از قانعکنندهترین دلایل را برای سرمایهگذاری روی مفهومی که ارائه دادهاید فراهم میکنند. به خاطر داشته باشید که سرمایهگذاران بیشتر روی افراد سرمایهگذاری میکنند تا ایدههایی که آنها دارند. حتی اگر کسبوکار آیندهی شما رقبای زیادی داشته باشد یا سرآمد صنعتی خاص نباشد، شایستگیها و تعهدی که در طرح کسبوکارتان نشان میدهید میتواند حمایت دیگران را نسبت به شما جلب کند.

  • رزومهی شما به صورت پیوستی جداگانه به طرح کسبوکارتان ضمیمه میشود، بنابراین نباید در آن تمام مشاغلی که داشتهاید را ذکر کنید یا بنویسید که در دورهی لیسانس تاریخ هنر میخواندهاید. اما از برخی جنبههای پیشزمینهتان که حتی ممکن است به فعالیت اقتصادی تازهی شما بیربط به نظر برسند غافل نشوید. روی تجربههای کار گروهی، فرصتهای رهبری و موفقیتهایی که در سطوح مختلف به آن نائل آمدهاید تمرکز کنید.

۵. اطلاعات مالی خود را ارائه و توضیح بدهید

چطور میخواهید دیگران را به سرمایهگذاری روی تلاشهایتان ترغیب کنید؟ پاسخ این است: با داشتن اطلاعات شفاف، واضح و واقعبینانهی مالی که نشان میدهد نسبت به گفتههایتان آگاهید و درصدد پنهانکاری نیستید. برای اینکه سرمایهگذاران و وامدهندگان قانع بشوند که ماهیت کسبوکار شما ارزش دریافت حمایت را دارد صحت ارقام و تخمینها کاملا حیاتی است. اطلاعات مالی همچنین باید کاملا صادقانه و به شدت واضح باشند.

  • اگر از دستورالعملهای بانکها و مؤسسات مالی برای محاسبهی نرخ بازده کسبوکارها مطلع هستید میتوانید پیش از اینکه بانک این کار را بکند با استفاده از این دست الگوها اعتبار تخمینهایی را که دربارهی مسائل مالی شرکتتان داشتهاید خودتان بسنجید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین جمشیدی