بازاریاب های حتی کهنه کار هم ، هر کدام تعریفی متفاوت از Slogan و Tagline دارند . شاید بارها با این موضوع برخورد کرده باشید که آیا Tagline ، شعار اصلی یک برند است یا Slogan این نقش را ایفا می کند ؟ برخی هم بر این اعتقادند که کاربرد این دو کلمه یکی است و تفاوتی ندارند . حق هم دارند ، چرا که در زبان فارسی ، این دو واژه ، هردو یک ترجمه دارند ؛ شعار . در واقع معادل فارسی هر دو کلمه ، یکی است.
اما اگر این دو واژه یک مفهوم دارند ، چرا در زبان تبلیغات از دو واژه استفاده شده است ؟
طبیعی است که استفاده از هر کدام، هدفی متفاوت برای رساندن پیام برند دارد و حامل نوعی متفاوت از پیام هستند.
این تفاوت را درک کنیم ؛
می توان این چنین تعریف کرد که Slogan مایعی است که انعطاف پذیر است و Tagline تقطیر ، که هویت و ارزش برند است. Tagline شعاری است که یاری رسانِ نام تجاری برند است. در واقع تعریفی کلی و جامع از برند است و همیشه زیر نام برند می نشیند. در حالی که Slogan بیشتر در معرفی کردن محصولی از یک برند ، در یک کمپین کوتاه مدت یا برای نیازی موقتی به کار می رود. از طرف دیگر ، این امکان وجود دارد که Tagline با تغییر رویه ی برندی تغییر کند، اما این قضیه دقیقاً به مسئله re-branding و re-position بر می گردد که باز هم این دو واژه توضیحات مفصلی دارند.
Slogan به طور مداوم با توجه به نیازهای بازار یا با توجه به نگرش ها تغییر می کند ، بنابراین به طور کل این نوع شعار موقتی است. برای درک بهتر این مسئله ، بهتر است مثال بزنیم. شعار تجربه زندگی دیجیتال با ایرانسل ، شعاری است که همیشه زیر نام این برند و زیر لوگویش جا خوش کرده است ، بنابراین واژه Tagline برای این نوع صحیح است و با " یک تغییر بزرگ زندگی کنید" ؛ شعاری است که در مدتی کوتاه برای کمپین اینترنت همراه این برند به کار می رفت ، بنابراین واژه Slogan نوع این شعار است.
همچنین شعار "هیچ کس تنها نیست" ، از ابتدا با برند همراه اول همراه بوده است و زیر لوگوی این برند می نشیند که به آن Tagline می گوییم. و شعار "از این جیب به اون جیب" یک شعار موقتی برای معرفی یکی از آفرهای این برند استفاده می شد ، بنابراین به آن Slogan می گوییم.
از طرف دیگر برندی مانند اسنوا ، در ابتدا با شعار "انتخاب ملی ایرانیان" خود را مطرح کرد که این شعار زیر لوگوی این برند می نشست و طبیعتاً به آن Tagline می گوییم. و سپس بعد از سالها ، با تغییر نگرش ها در بازار لوازم خانگی ، شعار دیگری را جایگزین کرد تحت عنوان "روی ما حساب کنید" . لازم به ذکر است این شعار نیز همان Tagline است ، چرا که این برند با توجه به تغییر رویه و تغییر نگرش ها ، در واقع re-branding کرده است و این شعار نیز زیر لوگوی این شرکت می نشیند.
بنابراین وقتی سازمان یا شرکتی می خواهد Tagline را برای برندش برگزیند بایستی به اهداف سازمانی ، تاریخچه ، عملکرد کلی و به طور کل آنچه که شرکت برای آن برخاسته است را در نظر بگیرد .
امیدوارم تفاوت میان
این دو واژه دقیق تر مشخص شده باشد . شاید بایستی واژگان فارسی معادل این دو واژه ی خارجی را پیدا کرد . یا بایستی بپذیریم با زبان تبلیغات آشنا شویم و با همان زبان کار کنیم و یا تصمیم گرفته شود تا واژه های فارسی صحیحی را جایگزین این دو واژه کنیم .
با چشمان باز اگر بخواهیم قدم برداریم، حتما باید نگاهی بیندازیم اول به خودمان و وضعیتی که در آن هستیم (ضعفها و قدرتهایمان) و سپس فرصتها و تهدیداتی را که رو به رویمان است، بررسی کنیم و این یعنی
SWOT:
این روش برای اولین بار توسط این افراد مطرح شد:
تحلیل SWOT قبل از ورود به هر بازار و به طور کلی هر زمانی که میخواهیم بازخورد فعالیتهایبازاریابی و تبلیغات مان را افزایش دهیم بسیار ضروریست.
در این روش، همهی اِلِمانهای داخلی و خارجی شرکت بررسی میشود و با کشف نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدها، شرکت شما آمادگی بیشتری در برابر پیش آمدهای آتی بازار خواهد داشت.
موارد اصلی کاربرد تحلیل SWOT این ۳ مورد میباشند:
۱) آندرو چارژ، مدیر عامل شرکت Money Crashers در این باره میگوید:
اشتباه اکثر مدیران این است که روند چنین تحلیلی را نادیده میگیرند و به یک حساب سرانگشتی و ذهنی راضی میشوند. اما هر کسب و کاری نیازمند دقیقترین نوع تحلیل SWOT میباشد.
۲) «شاون والش» مدیر و مالک شرکت Paradigm Computer Consulting اعتقاد دارد که تحلیل SWOTT باید به صورت تیمی صورت گیرد:
بهتر است که علاوه بر رئیس شرکت و مدیران بازاریابی، دیگر کارمندان شرکت نیز درگیر فرآیند تحلیل SWOT باشند و آنها نیز در شناسایی فرصتها، تهدیدها و نقاط قوت و ضعف شرکت، سهمی داشته باشند. به نوعی تحلیل SWOT کسب و کارتان را به صورت تیمی انجام بدهید.
معمولا برای تحلیل SWOT، جدولی ۴ ستونه و ۴ ردیفه درست میکنیم؛ سپس نقاط ضعف و قدرت، و فرصت ها و تهدیدها را در برابر هم (جهت مقایسه) قرار میدهیم.
تهدیدها |
فرصتها |
نقاط ضعف |
نقاط قوت |
معمولا تهدیدهای خارجی و نقاط ضعف داخلی شرکت را رو به روی هم قرار نمیدهیم؛ هرچند ممکن است گاهی نیاز باشد تا آنها را کنار هم داشته باشیم تا مثلا بتوانیم از تمام خطرات جدی شرکت، یکجا آگاه شویم و بتوانیم برای آن راهکار بیندیشیم (این موضوع در مورد نقاط قوت و فرصتهای شرکت نیز صادق است).
وقتی که از همهی ریسک های کسب و کارتان مطلع شدید، میتوانید تصمیم بگیرید که آیا:
دو حرف اول (S و W) که بیانگر نقاط قوت و ضعف هستند، هر دو از عوامل درونی مربوط به کسب و کارتان میباشند. عواملی درونی مانند موارد زیر که شما باید ببینید که در هر کدام از آنها چه نقاط ضعف و قوتی دارید:
ممکن است نقاط قوت یا ضعفی خارج از دستهبندی فوق داشته باشید. این دستهبندی صرفا یک نوع راهنما برای بهتر پیدا کردن نقاط قوت و ضعفتان است.
این عوامل، یا به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم بر کسب و کار شما تاثیر خواهد گذاشت. حالا ممکن است از دل آن فرصتهایی بیرون بیاید، یا از بخت بد، تهدیدهایی را به کسب و کارتان تحمیل کند:
زمانی که نقاط قوت و ضعف، و فرصتها و تهدیدها را شناسایی کردید میتوانید از ماتریسSWOT برای طراحی یک استراتژی مناسب برای فعالیتهایتان کمک بگیرید. در این روش، میتوانید به ۴۴ صورت مختلف استراتژی بچینید:
ماتریس IE فروشگاه سام استور
IFE=2/85 & EFE=3/25
با توجه به IFE و EFE فروشگاه سام استور،موقعیت استراتژیک سازمان در ناحیه رشد و ساخت میباشد.
SWOT |
· (S)قوّت ها: · موقعیت مکانی مناسب · نام شناخته شده · پرسنل حرفه ای · واحد فروش قوی · گردش مالی بالا |
· (W)ضعف ها: · رقابت قیمتی به شدت بالا · رکود صنف · عدم وجود نمایندگی رسمی اپل در ایران · عدم ارایه ی آفرهای ویژه به مشتری · نبود سیستم CRM |
· (O)فرصت ها: · دست نیافتن رقبای بزرگ بین المللی به بازار ایران نظیر آمازون · بازار دست نخورده ی شمال تهران · مد شدن لاکچری لایف استایل و حضور اپل در این استایل · موقعیت بسیار خوب فروشگاه · حضور گارانتی دلتوس و بیمه البرز در فروشگاه · تنوع بالای اپل · نوع نگاه مشتری به برند اپل |
استراتژی های تهاجمی
· طراحی داخلی فروشگاه با طرح پشتیبانی بیمه دلتوس · سرمایه گزاری در تبلیغات مجازی · فروش پخش به همکار |
استراتژیهای محافضه کارانه · ارایه ی تصحیلات با چک کارمندی · ایجاد یک سیستم CRM · اطلاع رسانی آفرها به مشتری با CRM · ارایه ی تمام خدمات استاندارد اپل استورهای دنیا |
· (T)تهدید ها: · قدرت اقصادی کم مردم · حضور تهدید بزرگی به نام دیجی کالا · رقیبی به نام سامسونگ
|
استراتژی های رقابتی · آموزش برتری های اپل نسبت به سامسونگ برای بخش فروش · ارایه ی تعدادی گیفت اکسسوری به مشتری با هر خرید حضوری |
استراتژیهای تدافعی · به حداقل رساندن قیمت برای تمام دیوایس ها · ارایه ی خدمات نرم افزاری رایگان · تمرکز بر روی محصولات ارزان قیمت اپل نظیر iPhone SE |
جدول QSPM
عوامل |
|
طراحی CRMو اطلاع رسانی آفرها به مشتری
|
حداقل رساندن قیمت برای تمام محصولات |
دیزاین داخلی با بیمه دلتوس |
|||
AS |
TAS |
AS |
TAS |
AS |
TAS |
||
تطابق با چشم انداز |
0.4 |
4 |
0.16 |
3 |
0.12 |
3 |
0.12 |
تطابق با SWOT |
0.2 |
3 |
0.6 |
4 |
0.8 |
3 |
0.6 |
هزینه |
0.05 |
3 |
0.15 |
3 |
0.15 |
3 |
0.15 |
زمان
|
0.1 |
2 |
0.2 |
3 |
0.3 |
2 |
0.2 |
ریسک |
0.25 |
2 |
0.5 |
1 |
0.25 |
2 |
0.5 |
جمع |
1 |
|
0.44 |
|
0.41 |
|
0.40 |
شناسنامه بر نامه اجرایی: طراحی CRMو اطلاع رسانی آفرها به مشتری |
|||||||
اطلاعات برنامه
|
زمان شروع: 1مرداد ماه زمان پایان : 1شهریور ماه متولی برنامه : بخش فروش و بازاریابی
|
||||||
اهداف و استراتژیهای بنیادی تحت پوشش برنامه : حفظ و نگهداری مشتریان فروشگاه و تبدیل آنها به مشتریان دائمی |
|||||||
شرح اقدامات اجرایی تحت برنامه: رسوخ در بازار بودجه مورد نیاز : 40،000،000ریال |
|||||||
ردیف |
اقدام اجرایی |
زمان شروع |
زمان خاتمه |
منابع مورد نیاز |
مسئول |
بودجه |
|
1 |
استخدام مسئولCRM برای تماس با مشتریان |
15 تیر |
20 تیر |
درون سازمان |
مدیریت |
20،000،000 |
|
2 |
آموزش |
20تیر |
25 تیر |
درون سازمان |
مدیریت فروشگاه |
0 |
|
3 |
خریداری CRM |
25 تیر |
31 تیر |
بیرون سازمان |
مدیریت فروشگاه |
20،000،000 |
|
4 |
وارد کردن اطلاعات مشتریان درCRMوتماس با آنها |
1 مرداد |
30 شهریور |
فاکتورهای خرید |
مسئولCRM |
0 |
|
ماتریس BCG که توسط گروه مشاوران بوستون (Boston Consulting Group) در اوایل دهه ی 70 میلادی طراحی و معرفی شده است؛ امروز تبدیل به شناخته شده ترین روش برای ارزیابی سبد محصولات یک شرکت است. روشی که می تواند ضمن تعیین جایگاه یک محصول در چرخه ی عمر آن اقدامات لازم برای بهبود شرایط را تجویز نماید.
این روش می تواند برای تعیین اولویتهایی که برای هر محصول می بایست در نظر داشت مورد استفاده قرار گیرد. ماتریس BCG دارای دو محور است، محور افقی سهم شرکت از بازار محصول را نشان می دهد و محور عمودی نمایانگر نرخ رشد بازار است. ایده ی اصلی این ماتریس، تعیین جایگاه یک محصول بر اساس دو عنصر مذکور یعنی سهم از بازار و سرعت رشد بازار است. بر اساس این دو عامل چهار فضا را در جدول BCG تعیین می کنیم که هر یک از این 4 موقعیت دارای نام هستند و برنامه های لازم برای محصولی که در هر یک از این موقعیت ها قرار دارد، مشخص شده است.
ستاره (رشد سریع بازار و سهم بازار زیاد)
ستاره ها میزان زیادی از نقدینگی را مصرف می کنند و معمولاً رهبر بازار هستند، و به همین دلیل معمولاً فروش خوبی را هم برای شرکت در پی دارند اما این بدان معنا نیست که جریان نقدینگی مثبت بسیار زیادی از این واحد به سوی شرکت در جریان است، شرکت باید سرمایه گذاری زیادی برای مقابله با رقبا انجام دهد. این واحدها در صورت موفقیت به گاوهای شیرده تبدیل شده و سودآور خواهند شد.
بنابراین همان طور که در شکل مشخص است، بایستی با سرمایه گذاری بر روی ستاره ها سعی در حفظ سهم بازار داشت تا بتوان آنها را به گاوهای شیرده تبدیل نمود.
گاوهای شیرده (رشد کند بازار و سهم بازار زیاد)
از آنجا که رشد بازار کاهش یافته است، این واحدها و یا محصولات کمتر نیز به سرمایه گذاری هستند و از آنجا که سهم بازار بالایی از این بازارها متعلق به شرکت است، این واحدها پول زیادی را وارد شرکت می کنند. پول حاصل از این واحدها صرف واحدهایی می شود که در بخشهای دیگر قرار دارند.
معمولاً گاوهای شیرده همان ستاره های دیروز هستند و شالوده ی شرکت هستند که نقدینگی را برای دیگر بخشها فراهم می آورند تا آنها هم روزی تبدیل به گاوهای شیرده شوند.
سگ ها (رشد کند بازار و سهم بازار کم)
این واحدها دارای سود کم یا ضررده هستند. مدیریت موسسه معمولاً مجبور است زمان زیادی را صرف این واحدها کند. شرکت باید بکوشد تا این واحدها را منحل کند یا تغییر دهد، مگر این که دلیل قانع کننده ای برای نگهداری آنها داشته باشد. وجود تعداد زیادی از واحدهای سگ در پورتفوی یک شرکت می تواند خطرناک باشد.
علامت سوال (رشد سریع بازار و سهم بازار کم)
واحدهای خودگردان این بخش اغلب واحدهای جوانی هستند که شرکت برای بالا بردن سهم بازار آنها نسبت به رقبا باید سرمایه گذاری زیادی انجام دهد و این کار هزینه می برد.
معمولاً رسم بر آن است برای نشان دادن موقعیت یک کسب و کار (واحد استراتژیک کسب و کار ) در این جدول از دایره هایی استفاده کرد، دایره هایی که بزرگی آنها اندازه ی ریالی- دلاری آن کسب و کار را نمایش می دهد.
محدودیت های روش BCG
روش BCG در دوره ای خاص کاربرد بسیار زیادی داشت، اما به تدریج با ظهور برخی روشهای دیگر قدری از کاربرد وسیع آن کاسته شد. (هر چند به اعتقاد نگارنده، ابزار بسیار پرکاربردی برای کسب و کارهای کوچک و متوسط در ایران می تواند باشد) .برخی محدودیتهای این روش عبارتند از :
رشد بازار تنها یکی از شاخصهای جذابیت صنعت است و سهم بازار هم تنها یکی از شاخصهای مزیت رقابتی است و در این ماتریس از بسیاری از شاخصهای دیگر که بر کسب و کار و جایگاه کسب و کار موثر هستند چشم پوشی شده است.
در این مدل فرض شده است که واحدهای مختلف کاملاً مستقل از یکدیگر هستند، در حالی که در واقع یک واحد «سگ» می تواند به کسب و کارهای دیگر کمک کند تا به موفقیت بیشتری دست یابند. (نقش سینرژی را نادیده گرفته است)
شاید مورد دیگری که در این ماتریس به آن پرداخته نشده است، کسب و کارهایی با بازارهای گوشه (niche market) باشند. کسب و کارهایی که شاید سهم بازار اندکی داشته باشند اما به دلیل تصاحب گوشه ی بازار وضعیت مالی مناسبی داشته باشند. و در اینجا جای گاو شیرده و سایر بخشها می تواند متفاوت باشد.
با وجود تمام اینها، هنوز BCG Matrix (ماتریس گروه مشاوران بوستون) مهمترین روش برای مشاهده پورتفوی یک شرکت است که می تواند در یک نگاه مفاهیم زیادی را به مدیریت و تصمیم گیران انتقال دهد و ابزار تصمیم گیری موثری برای آنها باشد.